سلام

قبل از هرچیزی از همتون تشکر میکنم که میایید به وبم سر میزنید تو این روزایی که خیلی داغونم و  نتونستم بهتون سر بزنم تنهام نمیزارید 

خصوصا تشکر  ویژه میکنم از دوستی که از خواهر بهم نزدیکتره  و خیلی هوامو داره و وقتایی که داغونم با حرفاش ارومم میکنه و اندازه تمام دنیا دوستش دارم  مرضیه جون

خواستم بگم این روزا اگه بهتون سر نمیزنم خیلی درگیرم هم به خاطر امتحانام که خیلی فشرده هستند هم به خاطر یه سری مسائل که بعضی ها در جریانن خصوصا دوست گلم مرضیه

بعد از امتحانا میام  و جبران میکنم

 

خسته ام... خسته ...

فقط نپرس چرا؟؟؟؟

باید تک تک ارزوهات برباد رفته باشه تا بدونی وقتی میگم خستم یعنی چی...


خدایا کودکی ام را گرقتی جوانی دادی..

عقلم را گرفتی و عشق دادی...

عشق را گرفتی و تنهایی دادی...

خنده هامو گرفتی و غم دادی...

ارزوهامو گرفتی و حسرتها رو دادی...

خدایا برگرد من هنوز نفس میکشم یادت رفت نفسم را بگیری..


بعضی اتفاقای خوب اونقدر دیر میوفتن که باید رو کرد به اسمون و گفت:

وقتش گذشت ... ماله خودت..


خدایا دستامو زدم زیر چونم و مات و مبهوت نگات میکنم... طلبکار نیستم ... فقط مشتاقم بدونم ته قصه ات با من چه میکنی..


کم اوردم خدا.. دردهای من قد جنبه ام نیست ...

باور کن...

شنیدید که میگن : اونی که گریه می کنه یه درد داره اما اونی که میخنده هزار تا ؟
من میگم : اونی که میخنده هزار تا درد داره ولی اونی که گریه میکنه به هزار تا از دردهاش خندیده اما جلوی یکیشون بدجوری کم آورده …

850rsn7zbc2yomp3ww9[1].jpg


غمگینم مانندِ عکس اعلامیه ی ترحیم ، که حتی لبخندش هم دیگران را می گریاند...

 fryjb8l1ke8lq2obipd[1].jpg


 ازم نپرس برای چی سیگار میکشی..بپرس برای کدوم دردت سیگارمیکشی وبعد پای دردودلم بشین آن موقعست که
خودت برام کبریت روشن میکنی..

77019202969415251806[1].jpg


 

از حالا دیگه پیکای اخر رو می خورم به سلامتی خدا که تمام ارزوهامو دونه به دونه جلوی چشام پرپر کرد ..

تا عظمتش رو نشونم بده..

39500612280505953806[1].jpg


 

خدایا می خوام اعتراف کنم!

خسته ام ...

من امانت دار خوبی نیستم... منو  از من بگیر ... ماله خودت..!

من نمی تونم نگهش دارم.

-عاشقانه-غمگین[1].jpg


 

به سلامتی کسی که تا اسم عشقش میاد بی اراده دلش میلرزه و بغضش میگیره از دلتنگی ....

ولی نمیتونه به کسی بگه عاشق کیه حتی  به رفیقش...

 

دل من همانند اتوبوس های شهر شده !
غصه ها سوار میشوند فشرده به روی هم و من راننده ام که فریاد میزنم :
دیگر سوار نشوید !!!  جا نیست.

عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.


همیشه برایم سوال است :
اگر قرار بود روزی او را نبینم ، چرا خدا خواست که دوستش داشته باشم ؟


بگویید روی سنگ قبرم بنویسند :
اگر تنها نبود ، شاید اینجا قبری نبود


خواستم با یکی درد دل کنم… اول ازش پرسیدم سیگار داری؟… گفت:میخوای بکشی..؟ گفتم:نه ! تو بکش طاقت حرفامو داشته باشی


چه تراژدی غمناکی است وقتی برای کسی  که همه کس توست

هیچکس نباشی …

 

 

 

 

خدایا دهانم را بو کن . . .
ببین . . . بوی سیب نمیدهد !
من هیچ وقت آدمی نداشتم که برایم سیب بچیند !
می دانی یک حوا بدون آدمش چقدر تنها می شود ؟!
می دانی محکوم بودن چقدر سخت است؟!
وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی ؟!
می دانی آدمِ بعضی از حواهایت ، میگذارند و می روند ؟!
می دانی که می روند و جلوی چشم حوا ، آدمِ کسی دیگر می شوند ؟!
اگر می دانی و باور کرده ای خستگیم را . . . !
این حوا را ببر پیش خودت . . . . ! خستـــــه ام از زندگی . . .

اينجا جايي ست كه وقتي زانوهايت را از شدت تنهايي بغل ميكني به جاي همدردي برايت پول خرد مي ريزند...!

 

   


تنها نشسته ام...

چای مینوشم، و بغض می کنم !

هیچکس مرا به یاد نمی آورد !


این همه آدم، روی کهکشان به این بزرگی !

و من ...

حتی آرزوی یکی نبودم ...

 

 


روی ِ سنگ ِ قــَبرَم بنویســید:

"عین ِ نـُخودچــ ـی هــآی ِ ته ِ آجیـــل بـــود!
وَقتــ ـی هیـــچ چیـــز ِ دیگه آی نبـــود میـــومــَدن ســُراغش ..."


دوباره سیب بچین حوا...

من "خسته ام "

بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند

عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.

 


همیـشه سکـوت خــوب نیــست
گـاهـی خُـرد میشوی زیـر بـار حـرفهـای نـگفتـه
غافـل از اینکـه بــه تـو تـهمـت بـی جنـبگـــی میــزننــد…

 


مــَحکومـــم

بـــه نفســــ کـِشیدنــ

وَقتـــ ــی هیچ طنابــ ـــی اندازه گلویــ ــی

کـــهــ پـــُ ر از بــُغــض استـــ نمیشــَود!!!

   

یک جایی میرسه که ادم دست به خودکشی میزنه!!

نه اینکه یه تیغ برداره رگش رو بزنه...!!

نه...! فقط قید احساساتشو میزنه...

 


این روزها...بیشتر از قبل ،حال همه را می پُرسم...سنگ صبور غم هایشان می شوم...اشک های ماسیده روی گونه هایشان را پاک می کنم.

اما...یک نفر پیدا نمی شود که دست زیر چانه ام بگذارد سرم را بالا بیاورد و بگوید:

حالا تـــــــو برایم بگو...!!

 


سـاکــت کــه بمــانـی

میـــرود بـــه حســـاب جـــواب نــداشتنــت !!!

عمـــراً اگـــر بفهمنــد

داری جـــــان مــی کـنی تـــا احتــــرامشــــانـــ را نگـــه داریــــ ...


صــدقه نــمیخواهَـم... گـــــدایی نِــمیکنَـم... قــَـــرض هَــم نـِــــمیگیرم....بِه هَر بــــــهایے که باشد خــریدارم.. کَســے هــست...که تـــنها یک..
__ لبــــخــند ___
به م
ن بفـُروشد...؟؟؟

 


اين امتحان زندگي بزرگترين عيبش اينه که :

اگر چيزي ام بلد نباشي تا آخرجلسه بايد بشيني ....

خدايا ....بيخيال شو بيا برگه منو بگير ... !!!!

 


نــه تلخم،

نــه شیــریــن،

مـزه ی بی تفـاوتی می دهم ایـن روزهـــــــا،

جنــس حالـم زیـــاد مرغوبـــــــ نیستـــــــ

نــه اینکه  دردی نیستـــــــ

نــه...

دیــگر گلویـی نمانـده  بـرای فریــــــــاد..!

 

آلـــیــــس کـــجـــایـــی؟!
بـــیـــا …
ایـــنـــجـــا عــجــیـــب تــریــن ســـرزمــیــن دنـــیــاســت . . .

 


اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند...!

دیگر گوسفند نمی درند

به نی چوپان دل می سپارند و گریه میکنند

 

 


 رَב پــآهــآيـَم رآ پــآكــ مــي كـُنــَم

بــِه كــَسـي نـَگــويـيـב كــِه مـَن روزي בر ايـــن בنــيـآ بــوבم

פֿـُבآيــآ مــَن اِســتـِعفــآ مــي בهـَم ...كــَم آوَرבم...

 


خوشــبختی هایم را با عجله در ســرنوشــتم نوشته بودند بد خط بود...

روزگــار آنها را نتوانست بخواند...

 

 

دلم کمی هوا می خواهد …. اما در سرنگ . . .!

خسـ ـــــــ ــــــ ــــتم …

 914a6c6d93c8.jpg


بس کن ساعتــــ…..
دیگــــــه خستـه شدمـــ….
آره مَن کم آوردم
خودم میدونم که نیستـــ…
اینقدر بآ بودنتـــ نبودنش رآ به رُخـــَم نکـش!

www.parsnaz.ir  عکس های غمگین از لحظات تنهایی

اجازه خدا ؟ میشه ورقمو بدم ؟
میدونم وقت امتحان تموم نشده! ولی من دیگه خسته شدم…

 


دلم ميخواد دَستامو بذارِم زيرِ چونَم و چِشم تو چشم خُدا بشم وَ بِهِش

بگم:كه چي مثلَا..؟
چرا با من اينطوري ميكُني؟؟؟

79913685075353520307.jpg


گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود، دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است، دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند..

 

تنها که باشی...

گاهی ارزو میکنی؛ یک نفر اسمت را صدا کند...

حتی اشتباهی...!


کـاشــکـی تـَلـخـ ـی زنـدگــی...کـَــمـی اَلـکـل داشـتــ ...
شـایـَد مـَســتـِمـان مـی کــَــرد و دَرد را نـمـی فـَهـمـیـدیــم ...


زن که بـاشـے ...
عـاشـق شـوے "چـشـم سـفـیـد" خـطـابـَت مـے کـنـنـد !
راسـت مـے گـویـنـد . .
چـشـمـانـَم سـفـیـد شـد بـه جـاده هـایـے کـه..
" او " ..
مـُسـافـر هـیـچـکـدام نـبـود..

 


همـیشه که نـباید زلزله بیاید
که ویرانی را ببـینی
همـین کـه تـنها شـدی ویـرانی……!!!!!

 

 

 

بچه که بودیم ؛

میدانستیم هر وقت گم شدیم ،

باید سر جایمان بمانیم تا پیدایمان کنند !

مدتهاست ایستاده ام ....

پس چرا کسی مراپیدا نمی کند ... ؟؟!!

    شعرها و عکس های عاشقانه ی بهارجون


کاش توی زندگی هم مثل فوتبال وقتی زمین می‌خوردی و از درد به خودت می‌پیچیدی

یه داور می‌اومد از آدم می‌پرسید:می‌تونی ادامه بدی؟!

تو هم میگفتی نه ، باید برم بیرون . . .

 


لبخند بزن!!!
عکاس مدام این جمله راتکرار میکند ...
اصلاً برایش مهم نیست ؛
که در وجودت حتی
یک بهانه برای شادمانی نیست ... !!!


من خسته ام
وغرورم اجاز
ه نمی دهد از پا بیفتم
حتی تبرهایی که در ریشه هایم
گیر کرده اند با تعجب نگاهم می کنند و میگویند
این درخت مگر چند ساله است!!

قیافه ام تابلو شده بود !
گفتن : چی میکشی ؟
گفتم : زجر !
گفتن : نه یعنی چی مصرف میکنی ؟
گفتم : زندگی … !

 http://p30up.ir/up/j2kzqpzn9ojjron8o4pk.jpg


بعضی وقت ها چیزی می نویسی فقط برای یک نفر،

اما دلـــــــــــت میگیرد وقتی یادت می افتد که هرکســـــــــــی ممکن است

بخواند جـــــــــــــــــز آن یـــــــــــــــک نــــــــــــــــــــفر..

http://up.vatandownload.com/images/tp2l5wt7l4ya071fjruf.jpg


ســخــت اســت دنــیـایـت یـکــ نفـر بـاشـد
و تـو هـمان یـکـ نفـر را نـداشـته بـاشــی…


به سلامتی دلم …!
که برای کسی دل تنگ شده …
که حتی روحش هم از این دلتنگیم خبر نداره …

http://up.vatandownload.com/images/xtv7u12sw46dgdlsy.jpg

خاطرات را بايد سطل سطل . . .
ازچاه زندگی بیرون کشید . . . !
خاطرات نه سر دارند و نه ته . . .
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . .
میرسند . . .
گاهی وسط یک فکر . . . !
گاهی وسط یک خیابان . . . !
سردت می کنند . . . داغت میکنند . . . !
رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند . . . !!!
خاطرات تمام نمی شوند . . .
تمامت می کنند...

 


کوه چون سنگ بود تنها شد یا چون تنها بود سنگ شد ؟

من که نه سنگ بودم و نه کوه ، پس چرا تنها شدم ؟

 میخواهم اعتماد کنم اما بدجایی دنیا امده ام ( زمین )؛ زمین جایگاه مارهای خوش خط و خالی است  که هر روز نیشم می زنند

 http://up.patoghu.com/images/7ltgz0p5235xt9h2wfi6.jpg


این روزها عجیب دلم بچگی می خواهد ( خسته ام ) ، فقط یک قلم لطفا؛

می خواهم خودم را خط خطی کنم !!!

 


دیوانه نمی گوید دوستت دارم، دیوانه میرود تمام دوست داشتن را به هرجان کندنی جمع میکند و از هر دری میزند زیر بغل، میریزد به پای کسی که قرار نیست بفهمد دوستش دارد.

 


خسته ام ... از جنس قلابی آدمها؛ هی فلانی!!

راهت را بگیر و برو.... حوالی ما توقف ممنوع است....

 

نمی دانم زل بزنم به این ایینه ی  شکسته که سرم را کوبیده ام

یا

بروم بالای این صندلی و طناب را بندازم دور گردنم !!

نمیدانی چقدر سخت است مجبور به ادامه باشی وفتی میدانی بازنده تویی ..

 عکسهای عاشقانه از تنهایی _Irandid.Ir


سخت ترین دوراهی عشق دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است.

گاهی کامل فراموش می کنی و میبینی که باید منتظر می ماندی

و گاهی انقدر منتظر می مانی که میفهمی باید زودتر از اینها فراموش میکردی...

 


میگویم سلام ،هیچکس جوابم را نمیدهد، پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد .

depression, pain, despair, suffering, alone

گاهی...

 گاهی جریان زندگی، آنقدر سخت می شود که کار
از توکل کردن به خدا و کمک خواستن از او می گذرد...
گاهی زمان، آنقدر سخت می گذرد، که نه دلداری، دردی را دوا می کند و نه صبر...
گاهی آنقدر تنها میشوی که حرف های دیگران، برایت پوچ و مبهم می شود...
گاهی فکر می کنی مخصوصا در بازی زمانه گرفتار شدی،
طوری که دیگر راه گریزی نیست...

می دانم، آنقدر زندگی برایت سخت می شود که تنها، فکر نیستن آرامت می کند، فکر مردن...

ولی یک چیز را خوب می دانم، خداوند زمانی به فریادمان می رسد، که حتی در خیالمان هم تصور نمی کنیم،
فقط باید بخواهیم... با تمام وجود...

 

 

 ای نا رفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم
زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر نا مرديت را

 


گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را

گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن

گـفـت:فــقـط مــن ؟

گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد . . .

 


همیشه در ریاضیات ضعیف بودم

 سالهاست دارم حساب میکنم چگونه من بعلاوه ی تو ، شد فقط من . .

 


 تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری هفتم www.pichak.net كليك كنيد

پاهایم را که درون آب می زنم، ماهی ها جمع می شوند

شاید این ها هم فهمیده اند / عمری “طعمه روزگار”بوده ام . . .

   


فریب آرامش دروغین دنیا را نخوریم

دنیا هیچگاه بدون طوفان نبوده است،

آری ، دنیا جای غریبی ست

اینجا حتی پسر نوح بودن بی فایده است

اگرکه با نوح نباشی . . .

 


هر وقت داشتی یه ادمی رو تو ذهنت بزرگ می کردی

جا واسه پشیمونی هم بذار . . .


 صبر کن سهراب ..

قایقت جا دارد؟ من از همهمه داغ زمین بیزارم

 


 

شیرین بهانه بود فرهاد تیشه میزند تا نشنود صدای مردمانی را که در گوشش زمزمه میکنند

(دوستت ندارد)

 


 

دهان که به سخن باز کرد بوی رفتن را احساس کردم!

و من چه کودکانه فکر می کردم با آدامس نعنایی...

می شود سرنوشت را تغییر داد !!!

 


دخترک در مزرعه

آن روزها نگاهت که باورم مي شد ...
وجودم مي لرزيد.
امروز فهميدم ...

خدا هم زود باور شده است !!!

 

فراموش شده

 

وقتی روزگار مرا فراموش می کند

دیگر امیدی برای آینده نیست

زندگی را به دست فراموشی می سپارم

زیرا که زندگی سالهاست مرا فراموش کرده

شادیها را در تاریکی دفن کرده ام

تا بتوانم در کنار غم ها به آرامش برسم

چراغ سیاه تنهایی را در اتاقم گذاشته ام

و تاریکی و تنهایی تمام فضای اتاقم را پوشانده است

سالهاست که دیگر صدای خودم تنها صدای ماندگار گشته

زمزمه های لزران و اشکهای ریزان

دیگر حتی تعره هایم شنیده نمی شوند

به انتظار نشسته ام اما از انتظار نیز خسته شده ام

مرگ نیز مرا لایق بردن نمی داند

خدایا به کجا پناه ببرم!!؟؟

 

تنهایی

 

چه حسی داره تنهایی ،میونه این همه تن ها

چه فرقی می کنه باشی ولی تنهاترین تنها

نمی دونم که احساس و ، چه جوری می کنند معنی

نمیشه اشک چشما رو ، ببینی و بگی یعنی

بگی یعنی که این درد ، یا که از دوری یاره

نمیشه گفت که این عشقه ، یا که از غصه می باره

نمی دونم که این دنیا ، چرا از رفتنم شاده

نمی دونم که فردا هم ، دلی از من پره  یاده؟

دارم عمر  و چه می بازم ، هنوزم ساده ی ساده 

نمی دونم چرا اسمش ، هنوزم اوج فریاده

 گناه من ، هنوزم هست ، میون این تن خاکی

خدایا من خودم هستم ،منم  اون مجرم و شاکی

یاد گرفتم..

 

یاد گرفتم...
1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند
2. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند
3. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود
4. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم

 

انگار

آن برگ زردي بودم

كه به التماس ماندن

به درخت زندگي چنگ مي اتداخت

پر از هواي افتادنم اين روزها

 

تنهایی

 

0906020b692173e34effd3a0b83b5cbf

عمیق ترین و بهترین تعریف از عشق این است که :
عشق زاییده تنهایی است.... و تنهایی نیز زاییده عشق است...
تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بی کس باشد .... کسی در پیرامونش نباشد!
اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست!
برعکس کسی که چنین اتصالی را در درونش احساس می کند...
و بعد احساس می کند که از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعیت نیز تنهاست ......

دلتنگی.

 

گاه دلتنگ می شوم
دلتنگتر از همه دلتنگی ها
گوشه ای می نشینم
و حسرت ها را می شمارم
و باختن ها را،
و صدای شكستن ها را،....
نمی دانم من كدام امید را، نا امید كرده ام...
و
كدام خواهش را نشنیدم
و
به كدام دلتنگی خندیده ام
كه اینچنین دلتنگم.........

عکس

دلم می خواست...

دلم میخواست میتونستم چشمامو باز کنم و حقیقت رو ببینم
دلم میخواست میتونستم اشکامو پاک کنم و بخندم
دلم میخواست میتونستم یاد بگیرم بفهمم
تا درک کنم که اون هیچوقت مال من نمیشه.....

برگ جدید زندگی

 

هيچ جز حسرت نباشد كار من
بخت بد بيگانه اي شد يار من
بي گنه زنجير بر پايم زدند
واي از اين زندان محنت بار من
واي از اين چشمي كه مي كاود نهان
روز و شب در چشم من راز مرا
گوش بر در مينهد تا بشنود
شايد آن گمگشته آواز مرا
گاه مي پرسد كه اندوهت ز چيست
فكرت آخر از چه رو آشفته است
بي سبب پنهان مكن اين راز را
درد گنگي در نگاهت خفته است
گاه مي نالد به نزد ديگران
كو دگر آن دختر ديروز نيست
آه آن خندان لب شاداب من
اين زن افسرده ی مرموز نيست
گاه ميكوشد كه با جادوي عشق
ره به قلبم برده افسونم كند
گاه مي خواهد كه با فرياد خشم
زين حصار راز بيرونم كند
گاه ميگويد كه : كو ‚ آخر چه شد
آن نگاه مست و افسونكار تو ؟
ديگر آن لبخند شادي بخش و گرم
نيست پيدا بر لب تبدار تو
من پريشان ديده مي دوزم بر او
بي صدا نالم كه : اينست آنچه هست
خود نميدانم كه اندوهم ز چيست
زير لب گويم : چه خوش رفتم ز دست
همزباني نيست تا به گويمش
راز اين اندوه وحشتبار خويش
بيگمان هرگز كسي چون من نكرد
خويشتن را مايه ی آزار خويش
از من است اين غم كه بر جان من است
ديگر اين خود كرده را تدبير نيست

 کاشکی زندگی مثل کلاس اول دبستان بود.که هر اشتباهی را راحت پاک میکردیم...اما................................ زندگی تنها نقاشی است که هیچ پاک کنی نمی تواند آنرا پاک کند

تا حالا شده..؟؟

 تاحالا شده..؟؟

شده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه….؟؟؟

خیلی سخته آدم کسی رو نداشته باشه....

دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه...

نتونه به هیچکی اعتماد کنه...

هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه نتونه...

آخرش برسه به یه بن بست...

تک و تنها با یه دلی که هی مجبورش می کنه اونو خالی کنه...

اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه آسمون رو می بینه، به

اون هم نمی تونه بگه...

خیری از آسمون هم ندیده مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده…؟!

بهش محل هم نداده  تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش

رو پهن کرده تا کم نیاره...

خیلی سخته ادم خودش رو به تنهایی خوش کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله...

خیلی سخته ادم ندونه کدوم طرفیه !

خیلی سخته ادم احساس کنه خدا اونو از بنده هاش جدا کرده...

خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می کنی داره به حرفات

گوش می ده یا...!

پرده ی گناهات اونقدر ضخیم شده که صدات به خدا نمی رسه...؟!

 

در خلوتی دیگر..

 

من که آخر نفهمیدم.کاره دنیا چجوریه که یکی خوبه و یکی بد،یکی ...

چیزی هم نخواستم از دنیا،جز یک بهانه،دلخوشی،یک شونه واسه حرفام

ولی کسی نیست که گوش کنه تا که بگم ...


یه حرفائی همیشه هست،که از عمق نگاه پیداست

از اون حرفای تلخی که،مثل شعر فروغ زیباست

از اون حرفا که یک عمره،به گوش ما شده ممنوع

از اون حرفای بی پرده،شبیه شعری از شاملو

از اون حرفا که میترسیم،از اون حرفا که باید زد

از اون درد دلای خون،از اون حرفای خیلی بد

نگفتیو نمیگمها،حقیقت های پنهونی

از اون حرفا که میدونم،از اون حرفا که میدونی

به زیره سقف این خونه،منم مثل تو مهمونم

منم مثل تو میدونم،تو این خونه نمیمونم

،

یه حرفائی همیشه هست،که از درد توی سینست

مثل رپ خونی شاهین،پر از عشقو پر از کینست

پر از ناگفته هائی که،خیال کردیم یکی دیگه

دلش طاقت نمیاره،همه حرفامونو میگه

همیشه آخر حرف ها،پر از حرف های ناگفتست

همیشه حال ما اینه،همیشه دنیا آشفتست


ولی باز هم .....صفای اشک و وفای غم

همیشه کنارمن.بهتر از هر کسی،حتی ...

تو...

با تو چه زندگیهایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تو رو تنها نمیذاشتم
چه سفرها با تو کردم چه سفرها تو رو بردم


دم مرگ رسیدم اما به هوای تو نمردم
دارم از تو مینویسم که نگی دوستت ندارم
از تو که با یه نگاهت زیر و رو شد روزگارم


دارم از تو مینویسم
موقع نوشتنا وقت اسم گذاشتنا
کسی رو جز تو نداشتم اسمی جز تو نمیذاشتم


من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اونم از غصه توست


با تو چه زندگیهایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تورو تنها نمیذاشتم
حتی من به آرزوهات تو رو آخر میرسوندم


میرسیدی تو من اما آرزو به دل میموندم
هی میخواستم که بگم که بدونی حالمو
اما ترس و دلهره خط میزد خیالمو


توی گفتن و نگفتن از چه روزهایی گذشتم
انقده رفتم و رفتم که هنوزم برنگشتم
هر چی شعر عاشقونست من برای تو نوشتم


تو جهنم سوختم اما مینوشتم تو بهشتم
اگه عاشقونه گفتم عشق تو باعث شه
اگه مردم تو بدون چه کسی وارثه شه

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

 

 

فراموشی

 

گذشتی؟

به همین سادگی؟

ok عزیزم

مشکلی نیست

یک اتفاق ساده است فراموش کردن

گاهی پیش می آید

گاهی میشود از ساده گذشتن هم ساده گذشت

گاهی هم یک دختر بدشانسی پیدا میشود

پایش لیز میخورد

پرت میشود توی دلتنگی هایش

لای خاطراتش

 و مدام از روی خودش ساده میگذرد

 

نگفته ها

 

همیشه بودن کسانی که بهم بگن تو هیچی از زندگی نمیدونی . چون دوست داشتنو تجربه نکردی . بودن کسایی که بهم بگن دوست داشتن یعنی زندگی ........ اونایی که دوست داشتنو تجربه کرده بودن.ولی هیچ وقت بهم نگفتن که دوست داشتن؛ دل خیلی بزرگی میخواد . نگفتن باید طاقت دل تنگی رو داشته باشی . نگفتن باید طاقت دوری داشته باشی . بهم نگفتن اونقدر اسیرت می کنه که هیچوقت ازش سیر نمیشی . آره . نگفتن ......... .

 هیچکدومشون الفبای دوست داشتنو برام تکرار نکردن .