هـــرکَــس...  هــرچیـــزی را عـــاشــقـانــه بـخـــواهــد به آن مـیرســـد
هـــرکَــس...  هــرچیـــزی را عـــاشــقـانــه بـخـــواهــد به آن مـیرســـد

هـــرکَــس... هــرچیـــزی را عـــاشــقـانــه بـخـــواهــد به آن مـیرســـد

زنــدگیــم "خــآصـه" چــون خـدآم خـوآستـه

...




.
جلوی آینه ایستادم و چادرم را سر کردم
همانطور که مشغول مرتب کردن چادرم بودم متوجه نگاه عجیبش شدم.
دوباره توی آینه خودم را برانداز کردم و نگاهی به چادرم کردم .
چیز عجیبی نبود .
پرسیدم: طوری شده؟ چرا اینطور نگاه می کنی ؟
گفت: وقتی چادر سر می کنی ،
من که همسرت هستم هم احساس می کنم نمی شناسمت .
احساس می کنم متعالی و دست نیافتنی شده ای . . .

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد